روزای نوجوانی من

روزای نوجوانی من

روزام اینجوری میگذره
روزای نوجوانی من

روزای نوجوانی من

روزام اینجوری میگذره

4 سال پیش

امروز 25 خرداد 92 دارم این پست رو مینویسم و تنظیم کردم که 4 سال منهای 1 روز بعد همین موقع منتشر بشه.


امروز که این مطلب رو میخونید 4 سال منهای یک روز از امروز گذشته و نمیدونم که چقدر ایران تغییر کرده.

امروز که این پست رو میخونید نمیدونم که هنوزم وبلاگ نویس هستم یا نه.

امروز که این پست رو میخونید نمیدونم که چقدر اصلاحات انجام شده.

امروز که این پست رو میخونید نمیدونم که وضع مملکت چیه!

هنوزم جوونا از کاندیدای مورد نظر حمایت میکنند یا نه؟

الان که داری اینو میخونی مسئولین در حال شمارش آرا هستند.شاید!


ولی بیخیال. به قول شاعر:

فرقی نداره کی میاد و کی میره     قهر خدا داره این جماعت و میگیره

اقا یه سوال دارم


چرا قیمت میوه ها فرق داره ولی بستنیاشون و ابمیوه هاشون و کمپوتاشون یه قیمته؟؟؟

نسل جدید

چند وقت پیش داشتم توی زمینایی که وقتی بچه بودیم فوتبال بازی میکردیم قدم میزدم...


زمینا هیچکودوم پر از بچه نبود....


اکثرا حصارکشی شده بودن...


اکثرا ساختمون بود توش...


زمینایی هم که دست نخورده بودن بچه ای نبود که توش بازی کنه...


یاد اون موقع ها افتادم...زمانایی که با یه توپ 2 لایه زیر بغل میرفتیم دم درب خونه های دوستامون که اکیپ شیم بریم زمین و فوتبال بازی کنیم...


دغدغه هامون این بود که تو کودوم زمین بریم که هم چمنش خوب باشه هم صاحاب زمینش اشنا نباشه که بره شکایت کنه ازمون....


یاد زمانایی افتادم که سر زمین دوچرخه نمیبردیم که اگه صاحب زمین اومد بتونیم سریع فرار کنیم....


یاد زمین هایی افتادم که خاک میشد انقد فوتبال بازی کرده بودیم روشون...


ولی الان همه زمینا چمناشون بلند شده...پس بچه ها کجان؟؟؟؟


نشستن روی صندلی و دارن فیفا بازی میکنن....رو چمنایی که هیچوقت خاک نمیشه...بدون اینکه بخوان برن دنبال کسی که بیاد باهاشون بازی کنه....بدون ترس از زخمی شدن...بدون لذت توپ لایی کردن...بدون منت کشی کردن از بچه ها که قهر کردن به خاطر جر زنی....بدون دعوا سر اینکه کی زیدان باشه کی سوباسا کی کارلوس...بدون ترس از صاحب زمین که بخواد بیاد دعواشون کنه...


دلم واسه قدیما تنگ شده...ایندفه اگه بچه هارو دیدم که دارن تو زمین فوتبال بازی میکنن...اگه دیدم، میرم حتما بازی میکنم...


دلم تنگ شده

ارزو های عجیب بچگیام

ارزو داشتم ازون پنیرای سوراخ دار توی تام و جری بخورم......


ارزو داشتم ازون استیکا و رون مرغای که تام و جری میخوردن بخورم....


ارزو داشتم مثه کایوت میگ میگ تهمتن بشم و مثه میگ میگ گیر نیفتنی...


ارزو داشتم مثه پلنگ صورتی را برم....


ارزو داشتم مثه مرد عنکبوتی بشم....


ارزو داشتم مثه برنارد ساعت توقف زمان داشته باشم اون طرز استفادشو نمیدونست...


ارزو داشتم  مثه رونالدو بشم....


ارزو داشتم مثه اسمورف ها تویه دهکده شاد زندگی کنم...


ارزو داشتم مثه یوگی دوستای باحالی داشته باشم...


ارزو داشتم میکی موس با اون دختره ازدواج کنه...


ارزو داشتم مثه پسر شجاع شجاع باشم...


ارزو داشتم بفهمم مجری تلوزیون منو از کجا میبینه؟؟؟؟


ارزو داشتم هر بازی سوباسا 1 هفته طول نکشه...


ارزو داشتم مثه ملوان زبل با اسفناج زورم زیاد شه...


ارزو داشتم تسو که قبل از جنگ نشان حاکم و نشون بده


ارزو داشتم دیگه بابا لنگ درازو نشون ندن...


ارزو داشتم یه گوریل انگوری داشته باشم...


حداقل خوشحالم بچگیام خوب گذشت :)))))))